به وبلاگ من خوش آمدید
امیدواریم در خدمت رسانی به شما دوست گرامی کوشا باشیم
این وبلاگ به طور هوشمند تبادل لینک میکند اگر مایلید لینک کنید به تبادل لینک هوشمند رفته و ما را با این ادرس و عنوان بی بی سی نیوز لینک کنید.
نظر یادتون نره.با عرض معذرت بعضی مطالب در سایت نمایش داده نمی شود.اگر پیگیر مطلب خواصی هستید میتونید با مراجعه به این سایت مطلب مورد نظرتونو پیدا کنید
با تشکر
مدیریت سایت:نادیا
عكس العمل دخترها وقتي واسشون شارژ ميفرستي:
هزار توماني= وای مرسي عزيزم
دو هزار توماني= واي؛وای مرسي گلم؛فدات شم
پنج هزار توماني=وای ،قربونت برم؛عجيجم؛نفسم؛عقشم
ده هزار توماني=واي مرسي نفسم؛قربوووونت بشم؛عمرم؛گل نازم؛كجايي بغلت كنم اصلا بوست کنم ، بندازمت رو تخت .. + 18
بيست هزار توماني=نه ديگه؛هيشكي ديگه اينقدر احمق نشده كه شارژ بيست هزار توماني بفرسته!
منتظر جوابهای دندان شکنم...
حالا نوبت پسرهاست
دوران زندگی آقایون از تولد تا بعد از مرگ!!!
۱- شش سال اوّل زندگی:
• گریه نکن
• شیطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پیپی نکن
• روی دیوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پریز برق نکن
• دمپایی بابا رو پات نکن
• شبها تو جات جیش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن
۲- دوره دبستان:
• موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
• پات رو تو جامیزی نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن
• با دخترهای شمسی خانوم آمپول بازی نکن
• دست تو کیف بغل دستیت نکن
• تختهسیاه رو خطخطی نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
ATARI •بازی نکن
۳- دوره راهنمایی:
• ترقّه بازی نکن
SEGA •بازی نکن
• جاهای بدبد فیلمها رو نگاه نکن
• با مامانت کلکل نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی میز بابات کتابهات رو ولو نکن
• عکس بد بد تماشا نکن
• با بچّههای بیادب رفت و آمد نکن
۴- دوره دبیرستان:
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصرها دیر نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن
• تو خیابون دنبال دخترها نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• فیلم بد نگاه نکن
۵- دوره دانشگاه:
• ۲۴ ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غیبت نکن
• با دختر شمسیخانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خیابونها رو متر نکن
• تو سیاست دخالت نکن
• با دخترهای مردم هر کاری دلت خواست نکن
• با مأمور پلیس کلکل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبایلت رو Reject نکن
• همه رو دودره نکن
۶- دوره سربازی:
• موهات رو بلند نکن
• روت رو زیاد نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• به آینده فکر نکن
• درگیری ایجاد نکن
• به فرمانده بیاحترامی نکن
• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن
• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن
• با دختر شمسی خانوم نامهنگاری نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن
۷- پس از ازدواج:
• با زنت زیاد شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
• به زنت خیانت نکن
• با دوستانت الواتی نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زنهای دیگه زیر چشمی نگاه نکن
• حلقه ازدواجت رو قایم نکن
• از عکسهای قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن
۸- دوره پدر بودن:
• به بچّه بیتوجّهی نکن
• بچّهت رو با بچّههای دیگه مقایسه نکن
• بچّهت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن
• با بچّه کلکل نکن
• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن
• به مادر بچّه بیتوجّهی نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلالزاده بودن بچّه شک نکن
• از خواستهای بچّه چشمپوشی نکن
۹- دوره پیری:
• برای بچّههات مزاحمت ایجاد نکن
• نوههات رو لوس نکن
• با پیرزنهای دیگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• هوس جوونی نکن
• با زنت بیوفایی نکن
• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن
• تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
۱۰- دوره پس از مرگ!
• حالا دیگه دوره نکن نکن تموم شد! حالا هر غلطی دلت میخواد بکن ...
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •بکن
... •فقط خواهشا' با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش !!!
هتک حرمت وحشیانه دو نفر به یک دختر 15 ساله در داخل ماشین
سهیل پرویز و دوستش حسن صمد به ترتیب 23 و 26 ساله، با گشت زنی در خیابانهای منچستر طعمه خود را از میان دختران جوانی که از مدرسه کمی دیرتر به منزل بر می گشتند انتخاب کردند.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، به نقل از فرانشر، سهیل پرویز و دوستش حسن صمد به ترتیب 23 و 26 ساله، با گشت زنی در خیابانهای منچستر طعمه خود را از میان دختران جوانی که از مدرسه کمی دیرتر به منزل بر می گشتند انتخاب کردند.
در حالیکه صمد رانندگی خودروی گلف را برعهده داشت سهیل به بهانه اتمام شارژ موبایلش به قربانی نزدیک شد تا از قربانی برای استفاده از تلفن همراهش کمک بگیرد. در این هنگام سهیل در ماشین را باز کرد و دختر 15 ساله را به زور و با کمک صمد در صندلی جلوی خودرو سوار کردند.
این دو پس از خارج شدن از شهر در جنگلهای اطراف نیت پلید خود را عملی کردند و پس از آن با ضربه ای محکم قربانی را از ماشین در میان زباله ها پرتاب کردند به نحوی که صدای شکسته شدن استخوان دختر بیچاره شنیده شد. چند ساعت بعد یکی از رهگذران او را در حالیکه وضعیت مناسبی نداشت پیدا کرده و پلیس را در جریان حادثه قرار می دهد..
بر اساس شواهد و مشخصاتی که این دختر در اختیار پلیس قرارداد و با کمک گرفتن از دوربینهای امنیتی اطراف محل حادثه، مشخصات ماشین بدست آمد ولی مشخص شد که مالک آن این خودرو را در زمان حادثه در اختیار دوست خود(صمد)قرار داده است.
لذا با مشخصات بدست آمده، این دو نفر دستگیر شدند. آنها در ابتدا هرگونه ارتباطی با این جرم وحشتناک را انکار کردند ولی پس از مواجه شدن با ادله محکم پلیس به جرم خود اعتراف کردند.
پرویز در دادگاه به جرم تجاوز به 8سال و به جرم ربودن دختر جوان به 5 سال جمعا به 13 سال حبس و دوستش صمد به جرم تجاوز و معاونت در عمل ربودن دختر جوان به 6 سال حبس محکوم شدند.
بر اساس فرضیات پلیس این دو علاوه بر این جنایت احتمالا در چند مورد دیگر نیز موجب آزار و اذیت دختران جوان شده اند که پلیس منچستر بدنبال قربانیان احتمالی این دو متهم می باشد
این شیطان تصور میكرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریههایش او را ببخشند
دختر جوان التماس میكرد و راننده شیطانصفت در تاریكی خیابانهای مركز تهران با سرعت در حركت بود. وقتی داخل خلوتگاه شدند، پسر جوان بیاعتنا به اشكهای طعمهاش به اجرای توطئه سیاه خود دست زد.
این شیطان تصور میكرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریههایش او را ببخشند.
شب 4 آذرماه و در حالی كه دقایقی از ساعت 21 گذشته بود، خانوادهای عصبانی و ناراحت با پلیس 110 تماس گرفتند و خبر از ربوده شدن و اذیت و آزار دخترشان دادند.
پدر خانواده به پلیس گفت: دخترم به نام سمیه توسط یك پسرجوان ربوده و به خلوتگاه شیطانیاش برده شده است.
با حضور پلیس برای انجام تحقیقات، دخترجوان پیش روی آنان قرار گرفت و گفت: از خیابان شهید قندی میخواستم به میدان ولیعصر بروم، سوار یك سمند سفید رنگ شدم، راننده تا میدان فاطمی آمد و ناگهان آنجا تغییر مسیر داد. پرسیدم چرا تغییر مسیر داده، ترافیك را بهانه كرد و گفت این مسیر خلوتتر است. كمی كه جلوتر رفتیم وی به سمت میدان انقلاب رفت. وقتی دیدم ماجرا مشكوك است خواستم پیاده شوم ولی وی درها را قفل كرد و با یك پیچگوشتی تهدیدم كرد. حتی چند ضربه هم به سویم نشانه رفت تا بترسم. من كه كاملاً ترسیده بودم التماس میكردم اجازه دهد بروم ولی وی به حرفم گوش نمیداد. آنقدر رفت تا به خیابان وحید نظری رسیدیم. مرا داخل یك خیابان بنبست برد، هوا دیگر تاریك شده بود و من همچنان در چنگال این مرد اسیر شده بودم.
سمیه از یك فرصت استفاده كرد و توانست فرار كند، او هنگام فرار موفق شده بود پلاك خودروی سمند سفید را بردارد. سراسیمه و ناراحت به خانه رسید. سعی كرد به خانوادهاش چیزی نگوید ولی پدر و مادرش با دیدن او آنقدر نگران شده بودند كه پای صحبتهایش نشستند. سمیه به خانوادهاش از پسر جوانی كه تیشرت و شلوار جین به تن داشت و بوی تند الكل از دهانش بیرون میزد حرف زد و ماجرا را گفت و اینگونه كار به دست پلیس سپرده شد.
مأموران تجسس كلانتری 129 جامی با شنیدن سرنوشت تلخ این دختر با راهنمایی های سمیه كه شماره سمند سفید رنگ و نشانی خلوتگاهی که به آنجا کشیده شده بود و ظاهر و شكل شمایل جوان شیطان صفت را به پلیس داده بود، به در خانهای رسیدند كه صاحب سمند سفید حضور داشت.
زن صاحبخانه وقتی در را به روی پلیس باز كرد و با سؤالات مأموران مواجه شد، از دو پسرش حرف زد كه یكی همان لحظه خانه بود و دیگری در محل كارش بهسر میبرد. پسرش كه در خانه بود بیرون آمد، دختر جوان گفت او نبوده ولی متهم شباهت زیادی به این پسر داشته است، مأموران دریافتند جوان شیطانصفت برادر وی است. به دنبال وی رفتند اما پیدایش نكردند، بعد از چند ساعت متهم با برادرش تماس گرفت و قول داد خود را به پلیس معرفی كند.
ساعت 9 صبح 5 آذرماه متهم وارد كلانتری 129 جامی شد، سمیه كه با دیدن او انگار همه آن لحظههای ناگوار را به خاطر آورده بود به سمت او یورش برد. پسر جوان كه محمد نام دارد همه ادعاهای سمیه را انكار كرد.
او گفت: «در آن ساعتی كه این دختر خانم میگوید من در مغازهام بودم و ساعت تصاویر دوربینهای مداربسته هم نشان میدهد این خانم دروغ میگوید.»
ادعای ضبط تصاویردوربینهای مداربسته، مأموران تجسس را به مغازه پسر جوان كشاند. پس از بررسی فیلم مشخص شد محمد به مأموران دروغ گفته است، با این وجود همچنان این جوان 19 ساله اتهام خود را انكار میكرد.
با دستور دادیار پرونده، «محمد» راهی بازداشتگاه شد. نیمههای شب شده بود كه نتوانست به انكار خود ادامه دهد و به افسر نگهبان همه ماجرا را اعتراف كرد. او گفت حالت عادی نداشته و از كاری كه كرده پشیمان است و میخواهد دخترجوان او را ببخشد.
با این اعترافات پرونده با دستور دادیار دادسرای ناحیه 11 تهران به دست پلیس تخصصی سپرده شد تا تحت بررسی بیشتر قرار گیرد.
جوان شیطانصفت در این مرحله وقتی بازجویی شد و شنید خانواده سمیه از وی گذشت نمیكنند به گریه افتاد و گفت: «آن روز در حال رفتن به خانه بودم كه دخترجوان را دیدم و وی را سوار كردم. ابتدا قصدی نداشتم، در مسیر ناگهان وسوسه به جانم افتاد و در میدان فاطمی بودم كه به سمت خانهمان در نزدیكی انقلاب تغییر مسیر دادم. وقتی دیدم این دختر میخواهد سروصدا كند همزمان با بستن قفلهای در، پیچگوشتی را به سمت دختر وحشتزده گرفتم، وی بیشتر ترسید و تسلیم شد. سریع به خانه رفتم، التماس میكرد اما نمیدانم چرا گوشهایم ناشنوا شده بود.»
وی افزود: «پس از اجرای نقشه شیطانیام با تصور اینكه دختر جوان از ترس آبرویش شكایت نخواهد كرد وی را رها كردم و باور نمیكنم وی دست به افشاگری زده باشد.»
جوان شیطان صفت گفت: نخستین بارم بود كه دست به چنین حماقتی زدهام، میدانم نه تنها باعث شدهام این دختر و خانوادهاش دچار یك مشكل شوند بلكه خانواده خودم را نیز به دردسر انداختهام، از همه خجالت میكشم و امیدوارم من را ببخشند.
رئیس پلیس فتا استان فارس از دستگیری شخصی در فضای مجازی خبر داد که با ایجاد مزاحمت اینترنتی برای سه نفر از شهروندان شیرازی، آنها را دچار مشکلات کرده بود.
سرهنگ سید موسی حسینی اظهار داشت: ماجرا از جایی آغاز میشود که دختری 30 ساله بهنام لادن، دارای مدرک تحصیلی لیسانس به مردی علاقمند میشود و بعد از اینکه از ازدواج وی با شخص دیگری اطلاع مییابد دچار مشکل روحی شده و با قصد کینه هر شخصی را که در سر راهش قرار میگیرد را مورد آزار و اذیت در فضای مجازی قرار میدهد.
وی ادامه داد: در ابتدا پروندهای از طرف یک مهندس برق که در یکی از شرکتهای نفتی اشتغال دارد به پلیس فتای این استان ارائه میشود، که در آن شاکی ادعا میکند، شخصی با ارسال مسائل شخصی وی او را از طریق ایمیل تهدید و در بین همکارانش بدنام میکند.
رئیس پلیس فتا استان فارس اضافه کرد: با مطرح شدن این پرونده، موضوع در دستور کار ماموران پلیس فتا قرار گرفت و در زمان بررسی و پیگیری این پرونده دو پرونده دیگر با فاصله زمانی که از لحاظ محتوای مجرمانه، ترفندی به سبک پرونده اول داشت به این پلیس ارسال شد.
حسینی گفت: در تحقیقات انجام شده مشخص شد، متهم هر سه پرونده یک نفر است.
وی بیان کرد: با استعلام از آی پیهای ارسال کننده ایمیلها متهم که زنی 30 ساله دارای مدرک لیسانس بود شناسایی، دستگیر و پس از احضار، جرائم مرتکب شده از وی کشف شد.
دو پسر شیطان صفت که در پوشش مسافربر دختر جوانی را ربوده و در یکی از خیابان های اطراف شهر چغادک ضمن تهدید او را مورد تجاوز قرار داده بودند شناسایی و دستگیر شدند
شامگاه ۱۸ آبان امسال دختر دانشجویی با مراجعه به پلیس آگاهی استان بوشهر راز جنایتی سیاه را فاش کرد.
دختر ۱۸ ساله به ماموران گفت: پس از اتمام کلاسهایم از دانشگاه عالیشهر راهی میدان آزادی بوشهر شدم. پس از طی مسافتی یک دستگاه پراید که دو پسر جوان سرنشین آن بودند در مقابلم توقف کرد. رفتارشان عادی بود به همین خاطر به آنها شک نکردم. راننده در میان راه ناگهان به سمت شهر چغادک تغییر مسیر داد و دو پسر شرور در محلی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها سپس مرا در همان منطقه رها کرده و متواری شدند. با کمک خودروهای عبوری خودم را به پلیس رساندم. دو پسر شرور تهدید کردند اگر موضوع را به کسی بگویم مرا میکشند
پس از این شکایت تیمی از ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و با توجه به سرنخهایی که به دست آورده بودند دو پسر متجاوز را شناسایی و دستگیر کردند.
سرهنگ بارونی، رئیس پلیس آگاهی استان بوشهر در این باره گفت: متهمان پس از دستگیری، تحویل مقام قضایی شدند.
مرگ اسرارآمیز دختر ایرانی در سقوط از طبقه دهم یک هتل در دوبی از سوی بازپرس جنایی پایتخت رازگشایی خواهد شد.همسفران این دختر تیزهوش که دو پسر و یک دختر هستند و در بازداشت به سر میبرند ادعاهای عجیبی دارند.
مرگ اسرارآمیز دختر ایرانی در سقوط از طبقه دهم یک هتل در دوبی از سوی بازپرس جنایی پایتخت رازگشایی خواهد شد.همسفران این دختر تیزهوش که دو پسر و یک دختر هستند و در بازداشت به سر میبرند ادعاهای عجیبی دارند.
سقوط مرگبار
ساعت هفت غروب 28 فروردین ماه سال جاری مسافرانی که در هتل معروف دوبی در حال استراحت یا سرگرم تفریح بودند صدای جیغ بلندی را شنیدند و با صحنهای وحشتناک روبهرو شدند. جسد دختری جوان روی سنگفرش محوطه بیرونیهتل افتاده بود و چند زن و مرد از پنجره طبقه دهم یکی از اتاقها وحشتزده به پایین نگاه میکردند. دقایقی نگذشته بود که تیمی از مأموران پلیس محلی دوبی خود را بالای سر جنازه رساندند و در تحقیقات خود دریافتند قربانی دختر 21 ساله ایرانی به نام «فروغ» است که با یک تور مسافرتی برای گردش 3 ساعت پیش به دوبی وارد شده است.وقتی بررسیها نشان داد فروغ دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه اهواز است ماجرای مرگ مرموز وی از سوی لیدر تور هوایی به دانشگاه اهواز گزارش شد.وقتی استادان دختر دانشجو در جریان مرگ وی قرار گرفتند به پدر و مادرش در ایذه خبر دادند.از سوی دیگر، ماجرای مرگ این دختر ایرانی به مقامات سفارتخانه ایران در امارات اطلاع داده شد و اقدامات ویژه برای انتقال جسد فروغ به خاک ایران صورت گرفت و همسفران این دختر نیز تحت تعقیب قضایی و پلیسی قرار گرفتند.
شکایت در تهران
پدر فروغ که هنوز باور ندارد دخترش بدون اجازه وی به دوبی سفر کرده باشد پس از مراسم خاکسپاری به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از همسفران فروغ شکایت کرد. بدین ترتیب، اسلام 32، کاظم 29 و رزا 32 ساله که در این سفر مرگبار فروغ را همراهی کرده بودند بازداشت شدند. در این مرحله بازپرس قریشیزاده از شعبه دوم دادسرای جنایی تهران به تیمی از پلیس مأموریت داد که تحقیقات فشردهای را در خصوص رازگشایی سقوط مرگبار دختر دانشجو در دوبی به عمل آورند. همسفران فروغ در بازجوییها خود را در مرگ این دختر بیگناه دانستند و این در حالی بود که پلیس دوبی در گزارش تجسسهایش اعلام کرده بود این چهار دختر و پسر ایرانی در هتل به اتاقهای یکدیگر رفت و آمد داشتهاند! کارآگاهان با توجه به سرنخهای بهدست آمده و در جریان تحقیقات دریافتند «اسلام» با وجود زندگی در تهران از مدتها پیش تلفنی با فروغ رابطه دوستی داشته است. اسلام وقتی دید دستش برای کارآگاهان رو شده است چارهای جز بیان حقیقت ندید و گفت: اوایل بهمن ماهسال گذشته در حالیکه پاسی از شب گذشته بود ناگهان از صدای زنگ موبایلم کهخواب بودم پریدم. وقتی گوشی را برداشتم آنسوی خط دختر ناشناسی پس از احوالپرسی گفت که فروغ نام دارد و تنها بوده و نیاز به یک همدم دارد. پس از پنج دقیقه مکالمه از هم خداحافظی کردیم و چند روز بعد باز فروغ با من تماس گرفت و گفت خانوادهاش در ایذه زندگی میکنند و خودش دانشجوی رشته مدیریت صنعتی در دانشگاه اهواز است. پس از مدتی فروغ برای دیدن من به تهران آمد تا اینکه فروردین امسال با من تماس تلفنی گرفت. از آنجا که من مغازه لباس فروشی دارم و هر از گاهی برای خرید لباس به دوبی میروم به وی گفتم میخواهم برای خرید به امارات بروم که ناگهان فروغ گفت من نیز با تو میآیم. میخواهم برای ادامه تحصیل در کالج امریکایی در آنجا ثبتنام کنم.فروغ 27 فروردین ماه سوار بر هواپیما به تهران آمد و فردای آن روز من و دوستم کاظم نیز که میخواست با همسر موقتش برای تفریح به دوبی بیاید، برای گرفتن بلیت هواپیما اقدام کردیم و همان روز موفق شدیم با یک تور هوایی به دوبی مسافرت کنیم. وی افزود: فروغ هزینه سفر را خودش پرداخت کرد. سه ساعت بعد از رسیدن به هتل متوجه شدم وی از طبقه دهم به پایین سقوط کرده استکه از شنیدن این خبر هولناک شوکه شدم و هنوز باور ندارم.رزا همسر موقت کاظم نیز در بازجوییها به پلیس گفت: زمانی که در اتاق هتل استراحت میکردیم زنگ موبایل اسلام به صدا درآمد. آنسوی خط همسر اسلام مشغول صحبت شد که ناگهان فروغ وقتی متوجه شد اسلام زن دارد، به هم ریخت و عصبانی شد و به اتاقش رفت و اسلام نیز به دنبالش رفت. هنوز دقایقی نگذشته بود که من و کاظم فهمیدیم وی از طبقه دهم هتل به پایین سقوط کرده است. با اعترافات رزا، هر سه همسفر فروغ از سوی بازپرس قریشیزاده برای بازگشایی مرگ دختر جوان در اختیار پلیس قرار گرفتند.
گفتوگو با پدر فروغ
پدر فروغ در این خصوص به خبرنگار شوک گفت: دخترم رتبه اول تیزهوشان اهواز داشت و در دانشگاه این شهر دانشجو بود. وی در خوابگاه میماند و همیشه تلفنی از حال وی باخبر بودیم. از آنجا که دختر دیگرم در تهران است، وی همیشه برای دیدن خواهرش به تهران میآمد تا اینکه فروردین امسال یک هفتهای از دخترم بیخبر ماندیم، تصور ما این بود که وی در خانه خواهرش است تا اینکه از دانشگاه اهواز با من تماس گرفتند و گفتند دخترم از طبقه دهم هتلی در دوبی به پایین سقوط کرده و کشته شده است که من با شنیدن این خبر خیلی شوکه شده بودم چرا که دخترم برنامهای برای رفتن به دوبی نداشت.مرد سیاهپوش گفت: اسلام و دوستانش عامل اصلی مرگ دخترم هستند و سقوط وی خیلی مشکوک به نظر میرسد بنابراین از اسلام، کاظم و رزا شکایت دارم.
پزشکان چینی با رشد بافتهای مورد نیاز از پا روی سینه دختر چینی 17 ساله عمل پیشگامانه پیوند صورت را انجام دادند.
صورت شو جیانمی دختر چینی 17 ساله 5 سال پیش در نتیجه یک آتش سوزی به شدت از شکل خارج شد.
وی چانه، پلک و قسمت بزرگی از گوش راست خود را از دست داد.
والدین شو توانایی پرداخت هزینه های جراحی وی را نداشتند اما سال گذشته پزشکان پیشنهاد کردند که یک صورت جدید با استفاده از بافت گرفته شده از پایش روی سینه وی رشد می دهند تا برای پیوند آماده شود.
جراح شو دکتر جیانگ چنگهونگ گفت: در ابتدا ما یک تکه از رگ خونی را از ران وی گرفته و آن را وارد سینه کردیم، پس از آن یک بسط دهنده پوست را وارد بخشی از پوست کردیم که رگ خونی در آن قرار گرفته بود تا این که این بخش منبسط شده و پوست کافی برای صورت جدید شو تولید کند.
پزشکان پس از آنکه از زنده ماندن این بافت که پوست جدید را می سازد، اطمینان حاصل کردند، آن را به صورت بیمار پیوند زدند.
پزشکان اعتقاد دارند که زخمهای به جا مانده در اثر این جراحی ظرف چند هفته دیگر بهبود می یابد.
دکتر جیانگ گفت: با صورت جدید شو به خوبی می تواند حالات صورت خود را به شیوه ای دقیق ابراز کند، صورت جدید وی حتی در اثر تغییر احساسات چون صورت همه انسانهای عادی سرخ می شود.
پزشکان چینی سال سپتامبر گذشته جراحی مشابهی را انجام دادند، این جراحی پیوند بینی مردی بود که این بینی روی پیشانی وی با استفاده از بافتهای دنده ها رشد کرده بود.
به گزارش پلیس دو سال پیش در پی ماجرای تجاوز جنسی پسر 15 ساله به دختر 13 ساله شهر کوچک و 12 هزاران نفر از این شهر کوچک را در بهت و اندوه فرو برد.
به نقل از اسوشیدپرس، مت بارنت نوه یک سیاستمدار با نفوذ که در آن زمان دانش آموز سال سوم دبیرستان بود در زاند در سال 2012 به جرم آزار و اذیت تجاوز جنسی به قربانی 13 ساله خود دیزی کلمن دستگیر شد.
بنابر این گزارش های منتشر شده حین انجام اعمال وقیحانه مت بارنت قربانی خود از سطح هوشیاری لازم برخوردار نبوده و نمی توانست هیچ گونه مقاومتی از خود نشان دهد.
بر اساس قوانین حاکم بر مسیوری از آنجائیکه هیچ ک از طرفین سن قانونی نداشتند مساله فوق جزو جرایم جنسی قرار نگرفت.
حال با روشن شدن ابعاد تازه ای از این ماجرا این پرونده بار دیگر به جریان افتاد.
مراسم انتخاب دختر شایسته سال 2013 ( Miss world ) امسال در بالی برگزار شد.
مگان یانگ فیلیپینی " زیبا ترین و شایسته ترین دختر جهان" در سال 2013 انتخاب شد وعنوان دوشیزه جهانی 2013 را از آن خود کرد. این تاجگذاری درمراسم مجللی در تاریخ 28 سپتامبر (شنبه) در جزیره ی بالی درکشور اندونزی برگزار شد .
مراسم مجلل و بسیار بحث برانگیز امسال در بخش بزرگی از کل مجمع الجزایر فیلیپین انجام شد چرا که قرار بود مراسم در جاکارتا برگزار شود اما سرانجام به دلیل مخالفت زنان مسلمان در بالی برگزار گردید.
در جمعه ،6 سپتامبر آمریکا این انتخاب را رد کرد و با تظاهراتی خواستار لغو مراسم مجلل دوشیزه جهانی ، در اندونزی شد. مراسمی که پشت صحنه ای بسیار درام داشت .
تاج گذاری دوشیزه ی جهان ، مگان یانگ فیلیپینی در کنار بانوی فرانسوی مارین لورفلین، و در سمت چپ او بانوی کشورغنا کارانزانا انجام شد.
تاج گذاری دوشیزه جهانی مگان یانگ فیلیپینی ، با لبخند او پس از برنده شدنش در مسابقه دوشیزه جهانی ،همراه بود .
دختر شایسته انتخاب شده ی سال 2013 در مدت یک سال باید برای صلح و رفاه مردم جهان بکوشد.
مگان یانگ در این مراسم گفت : امیدوار هستم بتوانم به مردم جهان خدمت کنم.
موفقیت و برنده شدن دوشیزه یانگ در مسابقات جهانی 2013 در کشور اندونزی بسیاری از بانوان را مبهوت و متعجب ساخت.
او در مراسم دیگری که در روز بعد از سوی طرفداران او برگزار گردید هم شرکت کرد.
او اولین زن فیلیپینی برنده دوشیزه جهانی است که این برای کشور اندونزی یک موفقیت بسیار بزرگ محسوب می شود.
عکس های زیادی در این مراسم از او از طرف خبرنگاران کشورهای مختلف گرفته شد.
دوشیزه مگان یانگ دراین مراسم در میان تمامی حاضرین راه رفت و مورد تشویق بسیار قرار گرفت .
در این مراسم دختر شایسته سال ۲۰۱۲ ون شیایو تاج ملکه زیبایی را به مگان یانگ دختر شایسته ۲۰۱۳ فیلیپین تقدیم کرد و مگان یانگ رسما دختر شایسته سال ۲۰۱۳ جهان شد.
افسران پلیس نگهبانی کشوراندونزی در نزدیکی محل برگزاری رقابت جهانی دوشیزه یانگ مشغول انجام وظیفه بودند. بعد از آن روز با گذشت هفته ها اما هنوز هم اعتراضات از کشورهای گوناگون و هشدارهای مردمان مسلمان به گوش می رسد.
دختر دانشجوی بر اثر گاز گرفتگی در خانه ویلایی، جان خود را از دست داد.
صبح دیروز ماموران پلیس دماوند در جریان یک مورد گازگرفتگی در منطقه ای ویلایی در این شهر قرار گرفتند. تیم پلیسی پس از حضور در محل متوجه شدند ، دختر وپسر جوان به علت روشن کردن بخاری بدون دودکش دچار گازگرفتگی شده اند.
در ادامه با حضور امدادگران اورژانس مشخص شد، دختر 25 ساله به علت شدت مسمومیت جان باخته اما پسر جوان هنوز زنده است. در ادامه با توجه به وخامت حال پسر جوان ، امدادگران او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند.
ماموران با تحقیقات صورت گرفته دریافتند، دختر و پسر جوان اهل تهران بودند که برای تفریح به دماوند آمده بودند.
پلیس هند در گزارشی اعلام كرد زنی كه برای بار سوم نوزاد دختر به دنیا آورده بود به دست اقوام همسرش به قتل رسید.
به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بنابر اعلام پلیس محلی ایالت «مهاراشترا» خانواده همسر این زن 27 ساله وقتی متوجه شدند او مجددا نوزاد دختر به دنیا آورده است، «تاسلیما» را خفه كردند.
پلیس محلی «مهاراشترا» اعلامكرد: «تاسلیما» كه مدت هفت سال است با همسرش ازدواج كرده صاحب یك پسر و دو دختر بود اما وقتی برای بار سوم نوزاد دختر به دنیا آورد با آزار و اذیتهای خانواده همسرش روبرو شد.
نیروهای پلیس این منطقه پس از اطلاع از وقوع این قتل به محل اعزام شدند و بازجویی از مظنونان به قتل را آغاز كردند.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی ایندینتایمز، سخنگوی پلیس ایالت «مهاراشترا» با اعلام این كه بررسی بیشتر جزئیات حادثه وجود دارد، گفت: تاكنون همسر، مادر و برادر همسر «تاسلیما» به اتهام قتل دستگیر شدهاند.
سودابه 22 سال دارد و در تاریخ 18 اسفند ماه سال گذشته خانهشان در ملایر به دلیل نشتی گاز که موجب انفجار شد در شعلههای آتش سوخت.
ایران:سودابه هنوز هم با یادآوری آن شب هولناک اشک در چشمانش جمع میشود و با بهخاطر آوردن نام پدر اشك بر پهنای صورتش میلغزد، باور ندارد که تنها یک جرقه زندگیشان را اینگونه سیاه کرد و حالا باید با چهرهای سوخته در آتش، چشم امید به پزشکان داشته باشد تا شاید بتواند انگشتان دستش را حرکت دهد.
سودابه 22 سال دارد، سال گذشته که 12 روز به عید باقی مانده بود نیمههای شب با صدای بلند انفجار از خواب پرید و هنوز گیج خواب بود که با شنیدن ضجههای پدر و مادرش فهمید خانه خراب شدهاند، در اتاق خواب را باز کرد که به بیرون برود اما بیهوش به زمین افتاد تا اینکه در بیمارستان چشم باز کرد.
در تاریخ 18 اسفند ماه سال گذشته خانهشان در ملایر به دلیل نشتی گاز که موجب انفجار شد در شعلههای آتش سوخت، در این حادثه پدرش محمدرضا شیرمحمدی که دچار 30 درصد سوختگی شده بود بعد از 44 روز در بیمارستان جان باخت و مادرش هنوز هم درگیر زخمهای آن آتشسوزی است. اما داستان زندگی سودابه دردناکتر از همه رقم خورده است. وی نزدیک به 70 درصد سوختگی دارد و به دلیل مشکلات زیادی که گریبانگیر خود و مادرش شده در طول این مدت تنها یک بار توانسته روی دستش یک عمل جراحی انجام دهد و هیچ درمان مناسبی برایش صورت نگرفته است.
صورت سودابه کاملاً سوخته و دستهایش چنان آسیب دیده که حتی توانایی جمع کردن انگشتانش را ندارد، پاهایش هم از این سوختگی بی نصیب نمانده است به طوری که نمیتواند راه برود و هر قدمی که برمیدارد درد بر تمام وجودش چنگ میزند.
انگشتان این دختر ملایری پیش از این حادثه شوم، آفریننده نقشهای هنرمندانهای بودهاند و همه برای کارهای دستی زیبایش سر و دست میشکستند، گلسازی، گلیمبافی و آرایشگری تنها بخشی از هنرهای سودابه بود که این روزها با دستان سوختهاش هیچ توانی برای انجامشان ندارد، خواهرش با بغض در گلو میگوید: برایم یک دسته گل بزرگ درست کرده بود، این روزها وقتی به گلها نگاه میکنم جگرم کباب میشود، حق خواهرم این نبود.
سودابه از ترس نگاه مردم بیم دارد که ماسک را از چهره سوختهاش بردارد.
میگوید: شب حادثه خواب بودم که این اتفاق افتاد، اگر در اتاقم را باز نمیکردم و بیرون نمیآمدم این اتفاق برایم نمیافتاد اما با شنیدن صدای فریاد پدر و مادرم ترسیدم و خواستم به آنها کمک کنم. از لحظهای که در را باز کردم هیچ چیزی به یاد ندارم، فقط یادم هست که یک بار در بیمارستان تلفنی با پدرم صحبت کردم چرا که خیلی نگرانم بود خانوادهام به او گفته بودند که حالم خوب است، من و پدرم خیلی به هم وابسته بودیم و هنوز هم باورم نمیشود که به این راحتی او را از دست دادهام.
سودابه و مادرش چند ماهی است که در حوالی اسلامشهر خانهای را اجاره کردهاند و به دنبال کارهای درمانی خود در تهران هستند اما چون توانایی مالی ندارند هر روز با درهای بسته روبهرو میشوند و تلاششان برای دریافت حداقل امکانات به بنبست میخورد. هزینه انجام عملهای جراحی روی دستها و صورتش بسیار بالا است و تنها کمیته امداد یک بار 500 هزار تومان بابت هزینههای بیمارستان سودابه به آنها پرداخته است.
پسر دانشجویی که به خاطر اصرار دختر مورد علاقهاش برای ازدواج او را کشته بود در جلسه محاکمه به دست و پای اولیایدم افتاد و درخواست بخشش کرد.
شرق:در ابتدای جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، علی عطار، نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت: مجتبی -متهم - که پسری دانشجو است سوم اردیبهشت سالجاری دختر جوانی به نام مریم را به قتل رسانده است. این جوان وقتی با تهدید مریم مبنی بر شکایت به مرجع قضایی مواجه شد با ضربه چاقو او را کشت. متهم بعد از قتل موضوع را به خواهرش گفت و به جرمش اعتراف کرد. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول به عنوان اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول گفت: مجتبی همسایه ما بود و به خانه ما رفتوآمد میکرد اما تاجایی که من میدانم رابطه خاصی بین او و دخترم نبود، فقط گاهی همدیگر را میدیدند البته شوهرم در این حد هم در جریان نبود.
در ادامه مجتبی، در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل را قبول دارم اما قصد کشتن او را نداشتم. من و مریم از 15سالگی با هم دوست بودیم و رابطه داشتیم. من عاشق او شده بودم اما چون سنم کم بود نمیتوانستم به خواستگاریاش بروم. به مریم گفته بودم با هم ازدواج میکنیم و نباید نگران چیزی باشد، همین هم باعث شده بود به هم نزدیکتر شویم. دو سال پیش من دانشگاه قبول و در رشته مدیریت دولتی مشغول به تحصیل شدم، همین موضوع ازدواجمان را عقب انداخت. در این مدت من و مریم چندینبار با هم رابطه داشتیم. بیشتر این رابطهها در خانه مریم بود البته من به زور او را وادار به این کار نمیکردم و خودش میخواست. ما عاشق هم شده بودیم. تا اینکه روز حادثه از من خواست زودتر ازدواج کنیم. به مریم گفتم من به تو قول دادهام با هم ازدواج میکنیم اما حالا نمیتوانم چون نه سربازی رفتهام و نه شغل درست و حسابی دارم. او خیلی اصرار میکرد باید در چند روز آینده ازدواج کنیم، من قبول نکردم و گفتم صبر کن حداقل سربازی بروم. اگر در وضعیتی که حالا دارم به خواستگاری بیایم پدرت جواب رد میدهد و آنوقت دیگر نمیشود کاری کرد.
متهم ادامه داد: مریم موضوع رابطه ما را به میان کشید و گفت از او سوءاستفاده کردهام. جواب دادم من هیچوقت به تو خیانت نکردم هنوز هم میگویم میخواهم با تو ازدواج کنم فقط باید کمی صبر کنی. یکدفعه عصبانی شد و من را تهدید کرد و گفت اگر با من ازدواج نکنی از تو شکایت میکنم. خیلی ترسیدم و از خود بیخود شدم و یک ضربه به او زدم، نه به خاطر اینکه او را بکشم فقط به علت اینکه میخواستم به او ثابت کنم دوستش دارم.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید چطور این دختر را دوست داشتی اما به سمتش چاقو پرت کردی. مجتبی پاسخ داد: مریم همیشه به من میگفت دوست دارم مرد غیرتی باشی و به خاطر من دعوا کنی. من هم چاقو در جیبم میگذاشتم که هر وقت شد به خاطر مریم دعوا کنم. او از مردی که زور بگوید و اقتدار داشته باشد خوشش میآمد، به همین خاطر هم چاقو درآوردم. نمیخواستم بزنمش، میخواستم بگویم من مرد غیرتی هستم و لازم باشد به زور تو را برای خودم نگه میدارم.
مجتبی هنگام طرح آخرین دفاعیاتش در حالیکه به شدت گریه میکرد، گفت: از کرده خودم پشیمان هستم و از خانواده مریم درخواست بخشش دارم. او سپس به دست و پای پدر و مادر مقتول افتاد و تقاضای عفو کرد.
در پایان جلسه هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به جرم قتل به قصاص و به جرم رابطه نامشروع به صدضربه شلاق محکوم کردند.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بی بی سی نیوز و آدرس bbcnews.parsian.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
<-PollName->
<-PollItems->
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 275
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 307
بازدید ماه : 2890
بازدید کل : 167467
تعداد مطالب : 429
تعداد نظرات : 44
تعداد آنلاین : 1